ام پی تری آنچه در قسمت قبل خواندید : در قاره ای خیلی خیلی دور بنام آغولیا کشوری معروف به گاشکستان کبیر وجود دارد ، سرزمینی یونجهخیز ،خجستهمغز و پرگاو ! گاشکستان کبیر جاییست که گاوهایش شکم گندهی پهن ، خود به خود جوش و عمومن پیشانی سیاه هستند . یکی از گاوهای این سرزمین بنام گاو گولیا* هر روز ساعتش را با ساعت کارمندان کوک می کند تا در مسیر رفتن به چراگاه ، جماعتِ در صف ایستاده و منتظر سرویس اداره را ببیند .
و حالا قسمت دوم : در سرزمین گاشکستان گاوها عادت دارند صبحانه را سر وقت بخورند ، آنها معمولن کله پاچه میخورند ، این کله و پاچه با کلهپاچهی سرکوچهی ماها زمین تا آسمان فرق دارد ، کلهپاچهی فوق شبیه عرق خارشتر است ، پس از استحمام هفتگی "گاوگردنکلفتیایعظیم" آب تشت ایشان که متشکل از شامپوی کلهی مبارکشان و آب چکیده شده از پاچه اشان است در بشکه ای بزرگ جمع شده و طی مراسمی بین اهالی این سرزمین تقسیم میشود ، به همین منظور کارتهای اعتباری به اهالی داده شده تا کله پاچهی بیشتری نخورند و به عبارتی گیر همه بیاید ! گاو گولیای قصه هم عادت دارد ناشتا [آنها به صبحانهی زیاد می گویند ناشتا یک چیز تو مایههای هوارتا ، نامحدود و...] خورده و تن و بدن را سمت چراگاه حمل کند . راستی یادم رفت بگویم این "گاوگردنکلفتیای عظیم" کیست ، او حاکم سرزمین گاشکستان است ، در این سرزمین هر گاوسال یکبار حاکم طی مسابقهای انتخاب میشود [گاوسال یکبار یعنی چند سال،سوال خوبی ست : یعنی اینکه بستگی به حاکم دارد ، او تا هر وقت شکمش ترکید میتواند حاکم بماند،همین] مسابقه از این قرار است که هر گاوی که میخواهد حاکم شود باید تا هشت دقیقه و سی و ده ثانیه یک ریز بگوید ماااااآ و اساسن صدایش بلند باشد ، خیلی بلند . مرحله ی دوم مسابقه اینطور است که گاوها باید اساسن از روی هم رد شوند که به آن میگویند : پلمالکیا ! هر گاوی که در نهایت زیر دست و پا نماند و جان سالم به در برد حاکم میشود ! این "گاوگردنکلفتیای عظیم" برای خودش شخصیت منحصر بفردی دارد که باید قسمت های بعدی را برای فهم بیشتر او بخوانید.
در قسمت بعد میخوانید:گاوگولیا بالاخره از خانه بیرون میآید و با گاو گردنکلفتیای عظیم مواجه میشود
یکی بود یکی نبود .در قاره ای
خیلی خیلی دور بنام آغولیا کشوری معروف به گاشکستان کبیر وجود دارد ، سرزمینی یونجهخیز
،خجستهمغز و پرگاو ! ادارهی گاوشماری این کشور در آخرین راسشماری خود اعلام کرده : با
این وضعیت گاو روی گاو بند نمی شود مگر آنکه گاوها را مدیریت کرده و آنها را به
کشورهای بیگاو و انسانخیز صادر کنیم .این کشور حتا یک روز تعطیل هم ندارد و همه
به سختی می چرند ، خیلی سخت ! این کشور منبع درآمدی ندارد و کلا علاقه ای هم
ندارند داشته باشد .گاشکستان کبیر جایی ست که گاوهایش شکم گندهی پهن ، شاخ پیچ و پوزه دراز ! تعدادی از
گاوهای این سرزمین هم شکمشان را میدهند تو ! طوری که لاغر مردنی نشان دهند و یونجه بیشتری گیرشان بیاید ،
به این دسته از گاوها ناقلایا* می گویند که البته نهایت پدرسوختگی ست .در این کشور مردم هم زندگی می کنند البته
!
اما چون در آن جا گاوها صدایشان بلندتر است مردم صدای یکدیگر را نمی شنوند و
مجبورند درگوشی حرف بزنند که آن هم از اساس مهم نیست .
خلاصه این که گاو گولیا* هر روز ساعتش را با ساعت کارمندان کوک می کند تا در مسیر
رفتن به چراگاه ، جماعتِ در صف ایستاده و منتظر سرویس اداره را ببیند [ آنجا هم به
محل کارشان می گویند اداره !]
البته سرویس ها اول گاوها را به محل چرا می برند و در ادامه کارمندان را. منتهی
این که کارمندان باید آن قدر منتظر بمانند تا علف زیر پایشان سبز شود تا گاوها
گرسنه نمانند و علفی باشد برای خوردن.
اصولن در کشور گاشکستان علفِ زیر پای کارمندان باعث تولید شیر بیشتر می شود و
حسابی کیفیت خجستگی مغز را بالا می برد و خوش یمن است.گاو کبیر داستان در همچین
سرزمین عجیب الخلقهای زندگی می کند
زیرپای گاو نوشت یک : عکس بالا خوده گاشکستان است ، این عکس را سامایا حزنایا گرفته است.
زیرپای گاو نوشت دو :گاوگولیا : به گاو خنگ خرمغزنما می گویند . ناقلایا:یعنی گاو خیلی رند